کد مطلب:129960 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

خوشرفتاری در راه
ابن سعد گوید: «یزید به كسانی كه همراهشان فرستاد فرمان داد كه هرگاه و هر كجا خواستند آنان را فرود آورند». [1] .

به نقل از دینوری آوردیم كه یزید مردی را در رأس سی سوار با آنان همراه كرد كه پیشاپیش آنها حركت كند و دور از آنها فرود آید تا آنان را به مدینه برساند. [2] .

شیخ مفید گوید: «یزید به همراه نعمان بن بشیر، پیكی را فرستاد و به او توصیه كرد كه آنان را در شب حركت دهد و آنها باید پیشاپیش او حركت كنند به طوری كه از چشمش دور نشوند. هرگاه فرود آمدند از آنها كناره بگیرد و او و یارانش همانند نگهبانان در پیرامونشان پراكنده شوند، به طوری كه اگر یكی از آنان خواست برای وضو یا قضای حاجتی فرود آید، شرمسار نگردد. نعمان با آنها حركت كرد و در راه آنان را فرود می آورد و - همان طور كه یزید سفارش كرده بود - با آنان مدارا می كرد؛ و مراعات حالشان را می نمود تا آنكه وارد مدینه شدند». [3] .


شبلنجی گوید: پس از آن یزید به نعمان بن بشیر فرمان داد تا نیازمندیهای آنان را برای رفتن به مدینه ی منوره تأمین كند و مردی امین از اهل شام را با گروهی مسلح با آنان همراه ساخت... و به پیكی كه همراهشان فرستاد درباره ی آنها سفارش كرد. او با سپاه همراه با آنان حركت می كرد؛ و اهل بیت (ع) به گونه ای در پیش حركت می كردند كه از نظر دور نباشند. هرگاه فرود می آمدند با همراهانش از آنان كناره می گرفت و پیرامونشان نگهبانی می داد. نعمان حالشان را می پرسید و در همه ی امور با آنها مهربانی می كرد و در حركت سخت نمی گرفت تا آنكه وارد مدینه شدند. [4] .

مؤید این مطلب روایت طبری است كه به نقل از ابومخنف می نویسد: «حارث بن كعب گفت: فاطمه، دختر علی (ع)، به من گفت: به خواهرم زینب (س) گفتم: خواهرم! این مرد شامی در همراهی ما با ما نیكی كرده است، نمی خواهی انعامی به او بدهیم؟ گفت: برای انعام دادن به او جز زیورهایمان چیزی نداریم. گفت: آیا همین زیورها را بدهیم؟ گفت: آری، فاطمه می گوید: من و خواهرم گردنبدها و دستبندهامان را باز كردیم و برای او فرستادیم و از او پوزش خواستیم و گفتیم: این پاداش خوشرفتاری تو در مدت همراهی با ماست. مرد شامی گفت: اگر كاری كه كرده ام برای دنیا می بود، زیورهای شما مرا خوشنود می ساخت. ولی به خدا سوگند من این كار را جز برای خدا و خویشاوندی شما با رسول خدا (ص) نكرده ام». [5] .

شاید مقصود از آن مرد شامی، محرز بن حریث كلبی یا مردی از بهرا است كه ابن سعد درباره شان می گوید: «آن دو از افاضل اهل شام بودند». [6] اگر چه از نقل ابن نما و باعونی چنین استفاده می شود كه متولی این كار نعمان بن بشیر بود. [7] اما او از انصار و اهل مدینه است و در نتیجه نمی توان او را شامی خواند، مگر اینكه گفته شود كه او پس از سكونت در شام، شامی گردید - یعنی اینكه او هویت شامی و اصالت مدنی دارد! -.



[1] الطبقات (ترجمة الامام الحسين (ع))، ص 84.

[2] أخبار الطوال، ص 261.

[3] الارشاد، ج 2، ص 122؛ نيز ر. ك: تاريخ الطبري، ج 4، ص 354؛ الكامل في التاريخ، ج 4، ص 88؛ مقتل خوارزمي، ج 2، ص 74؛ اعلام الوري، ص 249؛ روضة الواعظين، ج 1، ص 192؛ تسلية المجالس، ج 3، ص 399؛ بحارالانوار، ج 45، ص 146.

[4] نورالابصار، ص 132.

[5] تاريخ الطبري، ج 4، ص 254؛ نيز ر. ك: الكامل في التايخ، ج 4، ص 84؛ مقتل خوارزمي، ج 2، ص 74؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 197؛ بحارالانوار، ج 45، ص 146 با اختلاف بسيار اندك.

[6] الطبقات الكبري (ترجمة الامام الحسين (ع))، ص 84.

[7] مثيرالاحزان، ص 106؛ جواهر المطالب، ج 2، ص 295.